کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عاج
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) 1 - بافت داخلی دندان که مینای دندان آن را در بر گرفته است . 2 - دندان فیل .
-
جستوجو در متن
-
پیلسته
فرهنگ فارسی معین
(لَ تِ) (اِمر.) 1 - استخوان فیل ، عاج . 2 - انگشت دست و ساعد که مانند عاج سفید است .
-
عاجین
فرهنگ فارسی معین
[ ع - فا. ] (ص نسب .) از جنس عاج .
-
پالغ
فرهنگ فارسی معین
(لُ) ( اِ.) پیمانه ای که از شاخ کرگدن یا گاو یا عاج فیل یا چوب درست کنند.
-
زج
فرهنگ فارسی معین
(زُ جّ) (اِ.) تیری که پیکان آن از استخوان یا عاج فیل و مانند آن باشد.
-
ماموت
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) گونه ای فیل فسیل شده که در ابتدای دوران چهارم در اروپا و شمال آسیا می زیسته و بدنش پوشیده از موهای طویل بوده و عاج طویل و پیچیده ای داشته است .
-
خاتم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (اِ.)1 - انگشتری . 2 - مهر، نگین . ج . خواتم . 3 - آخری ، آخرین . 4 - اشیایی مثل قاب عکس ، جای قلم و مانند آن که بر روی آن با عاج ، استخوان ، فلز و چوب زینت کاری و نقش و نگار شده باشد.
-
ماگدالینین
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ فر. ] (اِ.) ششمین و آخرین تقسیم دورة پارینه سنگی از دوران چهارم که از هنرها و ابزارهای انسان های این دوره تصاویری بر روی عاج فیل و قاشق و سوزن و لوازم شکار که هنوز خشن هستند و صیقل نشده اند، به دست آمده است .
-
فیل
فرهنگ فارسی معین
[ معر. پیل ] (اِ.) 1 - پستانداری است عظیم الجثه و علف خوار با بینی درازی موسوم به خرطوم و دو دندان نیش به نام عاج که بسیار گران بهاست . 2 - یکی از مهره های شطرنج . ؛ ~ و فنجان دو چیز نامتناسب ازنظر اندازه . ؛ ~ کسی یاد هندوستان کردن کنایه از:به...