کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ع
فرهنگ فارسی معین
(عین ) (حر.) بیست و یکمین حرف از الفبای فارسی برابر با عدد 70 در حساب ابجد.
-
واژههای مشابه
-
ذی علاقه (عَ قَ یا قِ)
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ذی علاقة ] (ص مر.) صاحب علاقه ، دلبسته .
-
واژههای همآوا
-
ا
فرهنگ فارسی معین
Cء;¾DLًءء¸%M; â%M;ئُ;ءَâف¸َìñâطء;ء ç¿ء;¾ْهرâطء;ث ê%D;
-
ا
فرهنگ فارسی معین
Cء;¾DLًءء¸%M; â%M;ئُ;ءَâف¸َìñâطء;ء ç¿ء;¾ْهرâطء;ث ê%D;
-
آ
فرهنگ فارسی معین
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده » نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد «1».
-
آ
فرهنگ فارسی معین
هان ! هلا! آی !
-
جستوجو در متن
-
عوض
فرهنگ فارسی معین
(ع یا عَ وَ) [ ع . ] (اِ.) بَدَل ، چیزی که به جای چیز دیگر داده شود.
-
علو
فرهنگ فارسی معین
(عِ یا عَ یا عُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بلندترین و بهترین چیز. 2 - جای بلند، بالا.
-
شفعه
فرهنگ فارسی معین
(شُ عَ یا عِ) [ ع . شفعة ] (اِ.) حق همسایگی .
-
عصعص
فرهنگ فارسی معین
(عُ عُ) [ ع . ] (اِ.) دنبالچه ؛ ج . عصاعص .
-
عطب
فرهنگ فارسی معین
(عَ یا عُ طُ) [ ع . ] (اِ.) پنبه .
-
عطر
فرهنگ فارسی معین
(عِ یا عَ طْ) [ ع . ] (اِ.) بوی خوش .