کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظهر
فرهنگ فارسی معین
(ظُ) [ ع . ] (اِ.) میانة روز، نیمروز.
-
ظهر
فرهنگ فارسی معین
(ظَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) پشت . 2 - (مص م .) یاری کردن .
-
واژههای همآوا
-
زهر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) شکوفة درخت و گیاه . ج . ازهار، زهور.
-
زهر
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ په . ] (اِ.) مادة سمی . ؛ ~ هلاهل زهر جانوری افسانه ای که گفته شده بسیار کشنده است . ؛ ~ چشم گرفتن بسیار ترساندن . ؛ ~ مار کردن کنایه از: خوردن (در مقام دشنام و تحقیر). ؛ ~ ماری کنایه از: مشروب الکلی .
-
جستوجو در متن
-
چاشتگاه
فرهنگ فارسی معین
(ق .) ظُهر، نزدیک ظهر.
-
پیشین گاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) وقت نماز ظهر.
-
نماز پیشین
فرهنگ فارسی معین
( ~ پِ) (اِمر.) نماز ظهر.
-
صلات
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع . ] (اِ.) = صلاة . صلوة : 1 - نماز. 2 - دعا. ؛ ~ ظهر نماز ظهر.
-
نهار
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - روز. 2 - غذای ظهر.
-
قیلوله
فرهنگ فارسی معین
(قَ لَ یا لِ) [ ع . قیلولة ] (اِ.) خواب نیمروز، خواب پیش از ظهر.
-
پسین
فرهنگ فارسی معین
(پَ) [ په . ] (ص نسب .) 1 - آخرین ، متأخر. 2 - زمان بین ظهر و غروب و عصر.
-
ناهار
فرهنگ فارسی معین
= نهار: 1 - (ص .) گرسنه . 2 - روزه دار. 3 - (اِ.) غذایی که ظهر خورده شود.
-
ناهاری
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - غذایی که بعد از ناشتا بودن خورند. 2 - پیش غذا. 3 - غذایی که هنگام ظهر خورند.