کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ظرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ظرف
فرهنگ فارسی معین
(ظَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آوند، هر آن چه که در آن چیزی بگذارند. ج . ظروف . 2 - فاصلة زمانی .
-
واژههای مشابه
-
ظرف شویی
فرهنگ فارسی معین
(ظَ) [ ع - فا. ] 1 - (حامص .) شست و شوی ظرف ها. 2 - (اِمر.) جای شستن ظرف ها در آشپزخانه .
-
جستوجو در متن
-
مظروف
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) چیزی که در ظرف گذاشته شده ، محتوای ظرف .
-
سینک
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) لگن ظرف شویی ، ظرف - شویی . (فره ).
-
باردان
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) ظرف .
-
آبوند
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِمر.) ظرف آب ، آوند.
-
باهار
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) ظرف ، آوند.
-
پارچ
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) ظرف آبخوری سرگشاد.
-
کاویش
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ظرف دوغ و ماست .
-
لاوک
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) تغار، ظرف بزرگ .
-
اناء
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] ( اِ.) ظرف ، سبو.
-
سوفار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ظرف گِلی ، کاسه ، کوزه .
-
ظروف
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) جِ ظرف ؛ آوندها.