کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طویل دراز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طویل المدت
فرهنگ فارسی معین
(طَ لُ لْ مُ دَّ) [ ع . ] (ص مر.) زمان زیاد، مدت طولانی .
-
جستوجو در متن
-
دراز
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ په . ] (ص .) طولانی ، طویل ، کشیده .
-
طولانی
فرهنگ فارسی معین
[ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - دراز، طویل . 2 - دیر.
-
معن
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (ص . از اضداد) 1 - دراز، طویل . 2 - کوتاه . 3 - اندک ، قلیل . 4 - بسیار. 5 - آسان ، سهل . 6 - توانگر، ثروتمند.
-
مورچه خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خا) (اِ.) پستانداری است از راستة بی دندانان که دارای زبانی طویل و کرمی شکل و پوزه ای باریک و دراز می باشد.
-
طویله
فرهنگ فارسی معین
(طَ لِ) [ ع . طویلة ] 1 - (ص .) مؤنث طویل ، زن دراز بالا. 2 - (اِ.) ریسمانی که با آن پای ستور را ببندند. 3 - در فارسی به معنی اصطبل .
-
غرنوق
فرهنگ فارسی معین
(غُ یا غِ) [ ع . ] (اِ.) پرنده ای است از راستة پا بلندان ، دارای بال های دراز و ساق های طویل که به فارسی آن را کلنگ خوانند. غِرنیق ، غُرنیق ، غُرانق ؛ ج . غَرانیق ، غَرانق و غَرانقه .
-
غم خورک
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خُ رَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) پرنده ای ا ز راستة بلندپایان که جثه ای بزرگ دارد و دارای نوکی مخروطی شکل و طویل است و گردنی بلند و عاری از پر دارد. پاهایش نیز دراز است . در کنار مرداب ها و رودخانه ها زندگی می کند. حیوانی است گوشه گیر و محتاط .