کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طویله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طویله
فرهنگ فارسی معین
(طَ لِ) [ ع . طویلة ] 1 - (ص .) مؤنث طویل ، زن دراز بالا. 2 - (اِ.) ریسمانی که با آن پای ستور را ببندند. 3 - در فارسی به معنی اصطبل .
-
واژههای مشابه
-
طویله بستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) خیمه زدن .
-
میخ طویله
فرهنگ فارسی معین
(طَ لِ) (اِمر.) میخ بزرگ که در زمین فرو کنند برای بستن چهارپایان .
-
جستوجو در متن
-
باره بند
فرهنگ فارسی معین
(رِ بَ) (اِمر.) طویله ، اصطبل .
-
آخته چی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ تر. ] (ص مر.)داروغة اصطبل ، ناظر طویله ، میرآخور.
-
آخور
فرهنگ فارسی معین
(خُ) [ په . ] ( اِ.)=آخر:1 - طویله ، اصطبل . 2 - حوضچه .
-
اصطبل
فرهنگ فارسی معین
(اِ طَ) [ معر - لا. ] (اِ.)=اسطبل : 1 - طویله . 2 - آخور.
-
اختاجی
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ تر. ] (اِمر.) = اختاچی . اخته چی : میرآخور، طویله دار، مهتر، ستوربان .
-
اخته بیگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. بِ) [ تر. ] (اِمر.) کسی که اخته کردن حیوانات به دستور او است ، اخته چی ، میرآخور، رییس طویله و اصطبل .
-
اخیه
فرهنگ فارسی معین
(اَ یَّ) [ ع . ] (اِ.) آخیه ، میخ آخور، ریسمان یا قلاب هایی که در طویله کنار آخور نصب می کنند و چهارپایان را به آن ها می بندند. ج . اواخی یا اخایا.
-
باربند
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِمر.) 1 - شبکه ای معمولاً فلزی که روی سقف اتومبیل های غیرباری نصب می کنند و روی آن بار می گذارند. 2 - نوار یا ریسمانی که با آن بار را می بندند. 3 - طویله یا اصطبل بی سقف که چهارپایان بارکش را در آن جا می بندند، بهاربند.