کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طول عمر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طول دادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) به تأخیر انداختن ، به درازا کشاندن .
-
جستوجو در متن
-
عمری
فرهنگ فارسی معین
(عُ) [ ع . ] (اِ.) آن چه که شخصی برای دیگری قرار می دهد در مدت طول عمر خود یا طول عمر طرف ، نوعی حق انتفاع است به موجب عقدی از طرف مالک برای تمام مدت عمر یکی از طرفین معامله یا شخص ثابت .
-
شترمرغ
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مُ) (اِمر.) = اشترمرغ : پرنده ای است از راستة دوندگان که بلندی اش تا 3 متر می رسد. این پرنده دارای بال های کوچک است که هیچ وقت برای پرواز به کار نمی رود. وی به سرعت می دود و مادة آن در طول عمر فقط 20 تخم می گذارد.