کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طوق
فرهنگ فارسی معین
(طُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گردن بند 2 - هر آن چه که گرداگرد چیزی را فرا گیرد. 3 - خطی بر گرد گردن پرندگان مانند کبوتر و قُمری . ؛~ لعنت به گردن کسی انداختن او را گرفتار زحمت و ناراحتی طولانی کردن .
-
واژههای مشابه
-
طوق بردن
فرهنگ فارسی معین
(طُ. بُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) آن است که مبارزان هنرمند بر سر نیزه یا مناره حلقه ای نصب می کردند و از دور تیر می انداختند پس هر که تیرش از حلقه می گذشت آن حلقه مال وی می شد، حلقه - ربایی .
-
واژههای همآوا
-
توغ
فرهنگ فارسی معین
[ تر. ] (اِ.) 1 - پرچم . 2 - عَلَم بزرگی که بر سر آن پنجه است و در ایام عزاداری پیشاپیش دسته حرکت می دهند.
-
جستوجو در متن
-
یاره
فرهنگ فارسی معین
(ر ) (اِ.) 1 - دستبند. 2 - طوق . 3 - توان ، نیرو، جرأت .
-
مطوق
فرهنگ فارسی معین
(مَ طَ وَّ) [ ع . ] (اِمف .) طوق دار، با گردن بند آراسته شده .
-
مطوقه
فرهنگ فارسی معین
(مُ طَ وَّ قَ یا قِ) [ ع . مطوقة ] (اِ.) کبوتری که در گردن او طوق باشد.
-
پرگر
فرهنگ فارسی معین
(پَ گَ) (اِ.) طوق ، طوقی زرین که پادشاهان بر گردن می کرده اند و گاه بر گردن اسب می انداختند.
-
پرهون
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) 1 - هر چیز دایره مانند میان تهی ، طوق ، گردنبند. 2 - هاله ، خرمن ماه .