کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طمع کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خام طمع
فرهنگ فارسی معین
(طَ مَ) (ص مر.) کسی که آرزوهای بیهوده در سر می پروراند.
-
جستوجو در متن
-
کاسه بند کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) تملق گفتن ، چاپلوسی کردن . 2 - طمع داشتن .
-
دندان زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) 1 - گزیدن . 2 - گاز زدن . 3 - (کن .) خصومت ورزیدن ، کینه خواستن . 4 - (کن .) برابری کردن . 5 - (کن .) چسبیدن . 6 - میل کردن ، طمع کردن .
-
دندان نهادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ دَ) (مص م .) کنایه از: 1 - قبول کردن . 2 - رغبت نمودن . 3 - طمع بستن .
-
کیسه
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) 1 - پارچه ای که اطراف آن را دوخته باشند تا بتوان چیزی در آن ریخت . 2 - جیب . ؛ ~ دوختن برای چیزی طمع کردن در آن چیز. ؛ از ~ی خلیفه بخشیدن کنایه از: از جیب دیگری یا به حساب دیگری بخشیدن . ؛سر ~ را شل کردن کنایه از: پول خرج کردن .