کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طلب
فرهنگ فارسی معین
(طَ لَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) خواستن . 2 - (اِمص .) خواست ، خواهش . 3 - در فارسی پولی که به عنوان قرض به کسی داده باشند.
-
طلب
فرهنگ فارسی معین
(طِ) [ ع . ] (ص .) 1 - مرد خواهان زنان . 2 - زن خواستة مرد، معشوق ؛ ج . اطلاب ، طلبه .
-
طلب
فرهنگ فارسی معین
(طُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گروه طلب کنندگان . 2 - گروهی که در یک جا جمع شده باشند.
-
واژههای مشابه
-
طلب طلب
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) [ ازع . ] (ق مر.) گروه گروه ، دسته دسته .
-
جاه طلب
فرهنگ فارسی معین
(طَ لَ) [ معر. ] (ص فا.) دوستدار مقام و درجه .
-
جستوجو در متن
-
مبغی
فرهنگ فارسی معین
(مَ غا) [ ع . ] (اِ.) 1 - نوع طلب . 2 - مکان طلب .
-
جاربلجار
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ تر. ] (اِمر.) طلب و وعده .
-
انتجاع
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - به طلب نیکویی واحسان شدن . 2 - در طلب آب و علف رفتن .
-
بازخواندن
فرهنگ فارسی معین
(خا دَ) (مص م .) طلب کردن ، خواستن .
-
پیزی گشاد
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (ص مر.) تنبل ، کاهل ، راحت طلب .
-
مستفیض
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِفا.) کسی که طلب فیض کند.
-
آیا
فرهنگ فارسی معین
(ادات استفهام ) کلمه ای است که بدان کلمه طلب دانستن و استفهام کنند.
-
آزادیخواه
فرهنگ فارسی معین
(خا)(ص فا.)آزادی طلب ، دوستدار آز ادی ، طرفدار آزادی .