کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طفیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طفیلی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - انگل ، مانند انگل . 2 - گیاه یا حیوانی که از گیاه یا حیوان دیگر تغذیه کند.
-
جستوجو در متن
-
سربار
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص .) طفیلی ، باعث زحمت .
-
تطفل
فرهنگ فارسی معین
(تَ طَ فُّ) [ ع . ] (مص ل .) طفیلی بودن ، بدون دعوت همراه کسی به جایی رفتن .
-
جرعه کش
فرهنگ فارسی معین
( ~. کِ) [ ع - فا. ] (ص مر.) ریزه خوار، طفیلی .
-
نزلی
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع - فا. ] (ص مر.) کنایه از: طفیلی و شکم پرست .
-
هردیگی چمچه
فرهنگ فارسی معین
(هَ چَ چَ یا چِ) (اِمر.) آنکه در خوراکی و گذران سربار دیگران است ، طفیلی .
-
پارازیت
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - حشو، زاید. 2 - انگل ، طفیلی . 3 - اختلالی که در دریافت امواج رادیویی به وجود می آید. ؛ ~ ول کردن کنایه از: میان سخن دیگران حرف زدن .
-
چترباز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) 1 - کسی که با چتر نجات از هواپیما به زمین فرود آید. 2 - سربازی که به وسیلة چتر نجات در خاک دشمن یا میدان جنگ فرود آید. 3 - (عا.) طفیلی .
-
انگل
فرهنگ فارسی معین
(اَ گَ) (اِ.) 1 - گیاه یا جانوری که تمام یا قسمتی از عمرش را به موجود دیگری بچسبد و از جسم او تغذیه کند. 2 - موجود زنده ای که روی پوست ، داخل بدن انسان یا حیوانی زندگی کند. 3 - طفیلی ، سرِخر، مزاحم ، سربار.
-
تریشین
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) یکی از کرم های طفیلی از خانوادة نماتودها که در انسان مرض تریشینوز را به وجود می آورد. این جانور کرم کوچک نخی شکل و باریکی است که حداکثر طولش در حدود 6 میلیمتر است .
-
سس
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) گیاهی است از تیرة پیچکیان که جزو نباتات عالیة طفیلی است و چون بیشتر به گیاه شبدر حمله می کند آن را پیچ شبدر نیز گویند. سس به وسیلة مکینه هایی مواد غذایی گیاه میزبان را اخذ می کند و آن را زرد رنگ می سازد و از بین می برد، حامول .