کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طعم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طعم
فرهنگ فارسی معین
(طَ عْ) [ ع . ] (اِ.) مزه . ج . طعوم .
-
واژههای همآوا
-
تام
فرهنگ فارسی معین
(مّ) [ ع . ] (ص .) تمام ، کامل .
-
جستوجو در متن
-
ترش
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ په . ] (ص .) یکی از مزه ها، هرچه که طعم سرکه لیموترش و ... داشته باشد، ضد شیرین .
-
خوش مزه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ زِ) (ص مر.) آن چه که دارای طعم و مزة نیک باشد.
-
سس
فرهنگ فارسی معین
(سُ) [ فر. ] (اِ.) نوعی چاشنی خمیری شکل برای تکمیل طعم غذا.
-
آرگون
فرهنگ فارسی معین
(گُ) [ فر. ] (اِ.) عنصری شیمیایی ، گازی است ساده ، بی رنگ ، بی بو و بی طعم که یک صدم هوا را تشکیل می دهد.
-
ترب
فرهنگ فارسی معین
(تُ رُ) (اِ.) گیاهی است یک ساله با برگ های درشت و ریشة چغندر مانند به رنگ های سفید و سیاه که دارای طعم تند و تیزی می باشد.
-
توسرخ
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (اِ.) میوه ای است از جنس مرکبات شبیه پرتقال و لیمو طعم آن ترش و شیرین است و گوشت آن سرخ است .
-
چشانیدن
فرهنگ فارسی معین
(چِ یا چَ دَ) (مص م .) کمی از خوردنی در دهان دیگری گذاشتن تا طعم و مزة آن را دریابد.
-
حاد
فرهنگ فارسی معین
(دّ) [ ع . ] (ص .) 1 - تند، برنده . 2 - طعم تند. 3 - بحرانی ، خطرناک .
-
ذایقه
فرهنگ فارسی معین
(یِ قِ) [ ع . ذائقة ] (اِ.) حسی که به وسیلة آن طعم و مزة اغذیه و مواد دیگر درک می شود.
-
زخم
فرهنگ فارسی معین
(زُ) [ ع . زهم ] (اِ.) (عا.) طعم و بویی که از سفیدة تخم مرغ خام یا از گوشت خام هنگام پختن در آب برآید.
-
عفونت
فرهنگ فارسی معین
(عُ نَ) [ ع . عفونة ] 1 - (مص ل .) فاسد شدن ، بد طعم و بو شدن . 2 - (اِمص .) بدبویی ، گندیدگی .