کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طره دار یا پرزدارکردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طره بازی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) تُرنا بازی ، نوعی بازی که در آن پارچه ای را مثل تازیانه تابیده و با آن بازنده را می زنند.
-
طره پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) دارندة طرّه .
-
جستوجو در متن
-
حمامی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - گرمابه دار، گرمابه بان . 2 - حقو قی که به گرمابه دار ده یا قریه دهند.
-
صندوق دار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص .) 1 - خزانه دار. 2 - کسی که در بانک یا هر جای دیگر مسئول دریافت و پرداخت پول است .
-
چماله
فرهنگ فارسی معین
(چُ لِ) (ص .) (عا.) پارچه یا لباس ِ چین و چروک دار.
-
در غلبکن
فرهنگ فارسی معین
(دَ غَ یا غُ کَ) (اِمر.) در پنجره دار.
-
شماطه دار
فرهنگ فارسی معین
(شَ مّ طَ یا طِ) [ معر. ] (اِفا.) صدادار.
-
طراده کش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ یا کِ) [ ع - فا. ] (ص فا.) علم دار.
-
غلیفی
فرهنگ فارسی معین
(غِ یا غَ) (ص .) کنایه دار.
-
کهبد
فرهنگ فارسی معین
(کَ بَ یا بُ) (اِمر.) خزانه دار، صراف .
-
گزلیک
فرهنگ فارسی معین
(گَ یا گِ) [ تر. ] (اِ.) چاقوی کوچک دسته دار.
-
مسئله دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص .) دارای مشکل یا مایة گرفتاری .
-
تحصیل دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) 1 - مالیات بگیر، جمع کنندة مالیات . 2 - مأمور گردآوری اموال یا طلب های یک مؤسسه یا اداره .
-
کوزه
فرهنگ فارسی معین
(زَ یا زِ) (اِ.) ظرف دسته دار یا بی دستة سفالین . ؛در ~گذاشتن و آبش را خوردن بیهودگی چیزی را آشکارا دیدن .