کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرف دعوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بی طرف
فرهنگ فارسی معین
(طَ رَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - کسی که تعصب ندارد. 2 - دولتی که در سیاست های جهانی داخل دسته بندی ها نشود و جانب بعضی دولت ها را نگیرد.
-
طرف بستن
فرهنگ فارسی معین
(طَ رْ. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: سود بردن .
-
طرف شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) روبرو شدن ، مواجه شدن .
-
طرف گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - جانبداری کردن . 2 - گوشه گرفتن . 3 - سرحدداری کردن . 4 - سود بردن از چیزی .
-
طرف یافتن
فرهنگ فارسی معین
(طَ رْ. تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) طرف بستن .
-
جستوجو در متن
-
متحاکم
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ کِ) [ ع . ] (اِفا.) با طرف دعوی نزد حاکم رونده .
-
تهاتر
فرهنگ فارسی معین
(تَ تُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - دعوی بین دو کس که ادعای هر دو طرف باطل شود. 2 - معاملة جنس با جنس .
-
آیین دادرسی
فرهنگ فارسی معین
(نِ رَ) (اِمر.) مقرراتی که در رسیدگی به دعاوی کیفری و حقوقی از طرف دادگاه ها و مأموران دادرسی و اصحاب دعوی باید رعایت شود.
-
دفاع
فرهنگ فارسی معین
(دِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) از دستبرد دشمن حفظ کردن . 2 - (مص م .) بازداشتن ، پس زدن . 3 - پاسخ طرف مقابل در هر دعوی . 4 - جنگی که مسلمانان با کافران کنند برای جلوگیری از حملة آنان .