کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرفدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طرفدار
فرهنگ فارسی معین
(طَ رَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) 1 - جانب دار، حامی . 2 - سرحددار.
-
جستوجو در متن
-
هوادار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) طرفدار، حامی .
-
ایده آلیست
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ فر. ] (اِ.) طرفدار مکتب ایده آلیسم ، آرمانخواه .
-
امپریالیست
فرهنگ فارسی معین
(اَ پِ) [ فر. ] (ص .) هواخواه و طرفدار امپریالیسم .
-
دموکرات
فرهنگ فارسی معین
(دِ مُ) [ فر. ] (ص .) طرفدار حکومت دمکراسی .
-
شاعی
فرهنگ فارسی معین
(اِفا.) 1 - پیرو، طرفدار. 2 - شیعه ، شیعی .
-
ناسیونالیست
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (ص .) ملیت خواه ، کسی که طرفدار ملیت خود می باشد.
-
فیزیوکرات
فرهنگ فارسی معین
(یُ کِ) [ فر. ] (ص .) کسی که طرفدار فیزیوکراسی است .
-
لیبرال
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ فر. ] (اِ.) آزادیخواه ، طرفدار آزادی .
-
آزادیخواه
فرهنگ فارسی معین
(خا)(ص فا.)آزادی طلب ، دوستدار آز ادی ، طرفدار آزادی .
-
جانب دار
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ ع - فا. ] (ص فا.) حمایت کننده ، طرفدار.
-
دولتخواه
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) [ ع - فا. ] (ص .) 1 - طرفدار حکومت . 2 - خیراندیش ، خیرخواه .
-
طرفگیر
فرهنگ فارسی معین
(طَ رَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) طرفدار، جانبدار.
-
هواخواه
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (ص فا.)1 - مشتاق ، آرزومند. 2 - حامی ، طرفدار.