کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طره
فرهنگ فارسی معین
(طُ رَّ) [ ع . ] (اِ.)1 - کنارة هر چیزی ، حاشیه . 2 - زلف ، موی پیشانی . 3 - نقش و نگارجامه . 4 - حاشیة کتاب .
-
طره بازی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .) تُرنا بازی ، نوعی بازی که در آن پارچه ای را مثل تازیانه تابیده و با آن بازنده را می زنند.
-
طره پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص فا.) دارندة طرّه .
-
جستوجو در متن
-
کفچه
فرهنگ فارسی معین
(کَ چَ) (اِ.) زلف پرپیچ و شکن ، طره .
-
مرغوله
فرهنگ فارسی معین
(مَ لِ) [ ع . مرغولة ] (اِمف .) طرُة دستار، موی پیشانی .
-
پنچه
فرهنگ فارسی معین
(پُ چِ) (اِ.) = پنجه . بنجه : 1 - پیشانی ، ناصیه . 2 - موهای جلوی سر، طره .
-
طرر
فرهنگ فارسی معین
(طُ رَ) [ ع . ] (اِ.) جِ طره . 1 - موی پیشانی ها. 2 - نقوش جام . 3 - کناره های بام .
-
پرچم
فرهنگ فارسی معین
(پَ چَ) [ تر. ] (اِ.)1 - طره ، کاکل ، منگوله - ای از مو که بر سر نیزه ، علم و گردن اسب می آویختند. 2 - زبانة آتش . 3 - علم ، درفش ، رایت . 4 - بخش های میله مانند گل که تخم ها در آن قرار دارند.
-
شده
فرهنگ فارسی معین
(شَ دِّ یا دَُ) (اِ.) 1 - چندرشته نخ به هم پیچیده ک به یک اندازه آن ها را بریده باشند. 2 - ریشه و طره . 3 - رشته ای که دانه های گرانبها را بدان کشیده و به گردن یا جامه آویزند.