کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبل های استوانه ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طبل خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنابه از: 1 - رمیدن . 2 - خود را کنار گرفتن .
-
طبل خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خا) [ ع - فا. ] (ص فا.)1 - پُر - خور. 2 - مفتخور.
-
طبل زن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) طبال ، دهل زن .
-
جستوجو در متن
-
بروسین
فرهنگ فارسی معین
(بُ رُ) [ فر. ] (اِ.) شبه قلیایی که آن را از جوزالقی استخراج کنند. کریستال های آن استوانه ای شکل ، بی رنگ و بی مزه است و از سمّهای مهلک محسوب می شود.
-
سوسیس
فرهنگ فارسی معین
(سُ) [ فر. ] (اِ.) از انواع فرآورده های گوشتی است که از گوشت چرخ کردة بسیار ریز و چربی و سویا درست شده است و با روکش نایلونی استوانه ای شکل عرضه می شود.
-
لوله
فرهنگ فارسی معین
(لِ)(اِ.)هرچیز میان تهی دراز و استوانه ای شکل .
-
رول
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ فر. ] 1 - (اِ.) واحد شمارش چیزی که به صورت استوانه پیچیده شده است ، توپ ، غلتک (فره ). 2 - (ص .) دارای بسته - بندی استوانه ای .
-
بوش
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) قطعة استوانه ای تو خالی که میله یا محوری در آن می چرخد.
-
لیوان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ظرف اغلب استوانه ای معمولاً بزرگتر از استکان یا فنجان برای نوشیدن مایعات .
-
سیلندر
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ فر. ] (اِ.) 1 - لوله ای است استوانه ای شکل که در موتور اتومبیل تعبیه شده ، در داخل سیلندر پیستون حرکت می کند و گاز موجود در سیلندر را به سمت ته سیلندر - که در اصطلاح سرسیلندر گویند - می راند و در آن متراکم می کند. 2 - نوعی کلاه استوانه ای دراز...
-
نورد
فرهنگ فارسی معین
(نَ وَ) (اِ.) 1 - میل یا چوب استوانه ای شکل که در ماشین چاپ به کار رود و مرکب را روی صفحه می کشد. 2 - پیچ و تاب ، چین و شکن . 3 - چوبی استوانه ای که به وسیلة آن خمیر را پهن می کنند.
-
استکان
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ روس . ] (اِ.) ظرف کوچک استوانه ای شکل از جنس شیشه یا بلور که معمولاً جهت نوشیدن چای به کار می رود.
-
بطری
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ انگ . ] ( اِ.) ظرف استوانه ای شکل که دهانة آن باریک است و در آن مایعات ریزند.
-
بیگودی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نوعی وسیلة استوانه ای کوچک از جنس فلز یا پلاستیک جهت حالت دادن موها.