کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبلنواز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طبل
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] (اِ.) یکی از آلات ضربی و رزمی و آن عبارت است از استوانه ای که در دو طرف آن پوست کشیده شده است . دُهل (یک رویه و دو رویه ).
-
طبل خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنابه از: 1 - رمیدن . 2 - خود را کنار گرفتن .
-
طبل خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خا) [ ع - فا. ] (ص فا.)1 - پُر - خور. 2 - مفتخور.
-
طبل زن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) طبال ، دهل زن .
-
بریشم نواز
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ) (ص فا.) نوازندة ابریشم ، چنگی .
-
طبع نواز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) دلخواه .
-
فلک نواز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نَ) [ ع - فا. ] (ص مف .) خوش - اقبال ، کسی که سرنوشت به او روی خوش نشان داده .