کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبق کشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طبق زدن
فرهنگ فارسی معین
(طَ بَ. زَ دَ) [ معر - فا. ] مالیدن دو زن شرم خود را به یکدیگر ؛ سحق ، مساحقه .
-
طبق بند
فرهنگ فارسی معین
(طَ. بَ) [ معر - فا. ] (ص مر.) چینی بندزن .
-
جستوجو در متن
-
کشی
فرهنگ فارسی معین
(کَ ش ) (حامص .)1 - خوشی ، تندرستی . 2 - خودستایی ، غرور.
-
لش کشی
فرهنگ فارسی معین
(لَ. کِ) (حامص .) مرده کشی .
-
برمچ
فرهنگ فارسی معین
(بَ مَ) ( اِ.) لمس ، دست کشی .
-
پشک انداختن
فرهنگ فارسی معین
( ~. اَ تَ) (مص ل .) قرعه کشیدن ، قرعه کشی .
-
تسطیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - خط کشی کردن . 2 - سطربندی کردن .
-
روت کانال
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِمص .) عصب کشی (دندانپزشکی ).
-
زه کشی
فرهنگ فارسی معین
(زِ. کَ یا کِ) (حامص .) خشکاندن آب زمین .
-
سپاه کشی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کِ یا کَ) (حامص .) حرکت دادن سپاه .
-
سوق الجیش
فرهنگ فارسی معین
(سَ قُ لْ جَ) [ ع . ] (اِمص .)لشکر - کشی ، استراتژی .
-
شیرک خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.) 1 - شیره کشی . 2 - میخانه .
-
قداره بندی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (اِمص .) عربده کشی ، چاقوکشی ، شرارت .
-
لاتاری
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) نوعی بخت آزمایی و قرعه - کشی .