کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاق طاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
طاقدار
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) = طاق دارنده : 1 - آن چه دارای طاق است . 2 - دارای ایوان . 3 - مجازاً: نگهبان ، محافظ .
-
طاقدیس
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص مر.) به شکل طاق . 2 - (اِ.) چین خوردگی های زمین که به شکل طاق است .
-
وتر
فرهنگ فارسی معین
(وَ یا وِ) [ ع . ] 1 - (ص .) فرد، تنها، طاق . 2 - (اِ.) عدد طاق . 3 - کینه . ج . اوتار.
-
طاقی
فرهنگ فارسی معین
(حامص .) طاق بودن ، مفرد بودن .
-
گیلو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = گیلوئی : قسمت فاصلة بین طاق عمارت و دیوار که بر آن نقاشی و گچ بری کنند و آن به منزلة گلوی طاق و سقف است .
-
طاقی
فرهنگ فارسی معین
(اِ. ص نسب .) نوعی کلاه که به صورت طاق است .
-
تا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) تخته ، ورق ، طاق ، طاقه .
-
جناع
فرهنگ فارسی معین
(جَ) (اِ.) دامن زین ، طاق پیشین زین .
-
استلقاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .)بر پشت خوابیدن ، طاق باز خوابیدن .
-
طاقچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمصغ .) رف ، طاق کوچک . ؛~ بالا گذاشتن ناز کردن ، فخر فروختن .
-
خرپشته
فرهنگ فارسی معین
( ~. پُ تِ) (اِمر.) 1 - پشتة بزرگ . 2 - خیمه . 3 - طاق ، ایوان . 4 - نوعی جوشن .
-
خیز
فرهنگ فارسی معین
1 - (اِمص .) برخاستن . 2 - جستن ، جهش . 3 - (ص .) بلندی ، طاق یا ایوان .
-
فردیت
فرهنگ فارسی معین
(فَ یَّ) [ ع . فردیة ] (مص جع .) 1 - یکتایی ، یگانگی . 2 - طاق بودن .
-
چفت
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) 1 - چوب بستی که تاک انگور و بیارة کدو و مانند آن را بر بالای آن بخوابانند. 2 - سقف ، طاق .
-
ضربی
فرهنگ فارسی معین
(ضَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - آواز یا آهنگی که وزن مرتب داشته باشد. 2 - نوعی طاق یا سقف محدب .