کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طاقت داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
طاقت فرسا
فرهنگ فارسی معین
( ~ . فَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) طاقت فرسا ین ده : آن که طاقت و شکیب ببرد، آن چه که تاب و توان بزداید.
-
جستوجو در متن
-
تاب داشتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (مص ل .) 1 - طاقت داشتن ، تحمل داشتن . 2 - در رنج بودن ، درد داشتن .
-
پی آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. وَ دَ) (مص ل .) تاب آوردن ، طاقت داشتن .
-
تحمل
فرهنگ فارسی معین
(تَ حَ مُّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) برتافتن ، تاب داشتن . 2 - شکیب داشتن . 3 - (اِمص .) توانایی ، طاقت . 4 - شکیبایی . 5 - قبول رنج .
-
داشت
فرهنگ فارسی معین
1 - (مص مر.) داشتن . 2 - پرورش ، تربیت . 3 - بخشش ، انعام . 4 - (اِ.) طاقت ، زور. 5 - ملک ، دارایی .