کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضمه
فرهنگ فارسی معین
(ضَ مِّ) [ ع . ضمة ] (اِ.) یکی از حرکات که علامت آن « ُ » است .
-
واژههای همآوا
-
ذمه
فرهنگ فارسی معین
(ذِ مِّ) [ ع . ذمة ] (اِ.) 1 - کفالت ، ضمانت . 2 - عهد، پیمان . ؛ اهل ~ اهل کتاب از زرتشتیان ، یهودیان و ترسایان که در سرزمین مسلمان زندگی کنند (با شروط ذمه ).
-
جستوجو در متن
-
مضموم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - ملحق شده ، ضمیمه شده . 2 - واژه ای که دارای ضمه باشد.
-
پیش
فرهنگ فارسی معین
1 - (ق .) جلو، قبل ، قدام . 2 - پس ، بعد. 3 - (حراض .) نزد. 4 - سوی ، طرف . 5 - (اِ.) یکی از سه حرکت حروف ؛ ضمه .
-
مرفوع
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - رفع شده ، برداشته شده . 2 - کلمة عربی که آخر آن حرکت ضمه داشته باشد.
-
پیش دادن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) 1 - دادن از پیش ، دادن از قبل . 2 - درس را به معلم پس دادن . 3 - ضمه دادن حرف ، مضموم خواندن حرفی را. 4 - مضموم نوشتن حرفی را.
-
حرکت
فرهنگ فارسی معین
(حَ رَ کَ) [ ع . حرکة ] 1 - (مص ل .) تکان خوردن ، جنبیدن . 2 - جابه جا کردن ، تکان دادن . 3 - جنبش ، فعالیت . 4 - رفتار، عمل . 5 - (اِ.) هر یک از سه نشانة نوشتاری واکه های کوتاه شامل فتحه ، کسره و ضمه . 6 - خروج از حالت موجود به طور تدریج (فلسفه ).
-
و
فرهنگ فارسی معین
(واو معدوله ) از نظر دستوری واوی است که در عهد ما نوشته می شود ولی خوانده نمی شود: خواب ، خواهش ،خویش ، خویشتن . اما در زمان قدیم آ ن را تلفظ می کردند و چون در هنگام تلفظ از ضمه به فتحه عدول می کردند آن را واو معدوله نامیده اند. لازم به توضیح است که ...