کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضمان
فرهنگ فارسی معین
(ضَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) پذیرفتن ، بر عهده گرفتن وام دیگری را. 2 - (اِمص .) ضمانت . 3 - ملتزم شدن به این که هرگاه کسی به عهد خود وفا نکرد از عهدة خسارت برآید.
-
واژههای همآوا
-
زمان
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ په . ] (اِ.) 1 - وقت ، هنگام . 2 - دور، عهد. 3 - مدت ، فصل . 4 - مهلت . ؛~ گرینویچ مرجع مقایسه ای زمان مناطق مختلف کرة زمین بر مبنای نصف النهار گرینویچ که در حمل و نقل بین المللی و پرواز هواپیماها به کار رود و 5/3 ساعت عقب تر از زمان در تهرا...
-
جستوجو در متن
-
پذرفت
فرهنگ فارسی معین
(پِ رُ) (مص مر. اِ.) تعهد، وعد، ضمان .
-
عهده
فرهنگ فارسی معین
(عُ دِ) [ ع . عهدة ] (اِ.) 1 - کفالت ، ضمان . 2 - ذمه . 3 - پیمان .
-
وجه
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - روی ، چهره . 2 - طریقه ، جهت . 3 - پول . ج . وجوه . 4 - ذات ، شخص . 5 - قصد، نیت . 6 - دلیل ، سبب . ؛ ~ ضمان پول (یا مالی ) که برای ضمانت می سپارند. ؛~ ِ مصالحه آن چه برای برقراری صلح میان دو طرف مورد معامله قرار می گیرد.
-
عهد
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) شناختن امری . 2 - حفظ کردن . 3 - (مص ل .) پیمان بستن . 4 - (اِ.) پیمان ، میثاق . 5 - روزگار، عصر، دوره . 6 - به گردن گرفتن و ملتزم شدن امری ، ضمان . ؛ ~ بوق یا دقیانوس کنایه از: زمان بسیار دور.