کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ضم
فرهنگ فارسی معین
(ضَ مّ) [ ع . ] (مص م .) گرد آوردن ، جمع کردن .
-
واژههای همآوا
-
ذم
فرهنگ فارسی معین
(ذَ مّ) [ ع . ] (اِمص .) نکوهش ، بدگویی .
-
زم
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ په . ] (اِ.) سرما، سردی .
-
زم
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِ.) گوشت درون و بیرون دهان .
-
جستوجو در متن
-
آن کجا
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (ضم موصول .) آن که ، آن کس که . آن چه .
-
چنو
فرهنگ فارسی معین
(چُ) (حر رب . + ضم ) = چون او: مانند او، مثل او.
-
من
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ضم .) ضمیر اول شخص مفرد.
-
ما
فرهنگ فارسی معین
(ضم .) ضمیر اوُل شخص جمع .
-
آن
فرهنگ فارسی معین
چه (چِ)(ضم . حر.) 1 - چیزی که . 2 - هر چیز.
-
آن
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ضم .) ضمیر اشاره برای دور. مق این .
-
آنچت
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِ اشاره مر + ضم .) مخفف آن چه تو را.
-
او
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (ضم .) ضمیر منفصل ، سوم شخص مفرد، اوی ، وی .
-
اینان
فرهنگ فارسی معین
(ضم .) جِ این ؛ ضمیر اشاره برای اشخاص نزدیک . مق . آنان .