کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضعیف و ناتوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ضعیف النفس
فرهنگ فارسی معین
(ضَ فُ نَّ) [ ع . ] (ص م .)سست - اراده .
-
جستوجو در متن
-
ضعیفه
فرهنگ فارسی معین
(ضَ فِ) [ ع . ] (ص .) مؤنث ضعیف . 1 - زن سست و ناتوان . 2 - زن ، (مطلق ) زوجه .
-
تلنگ دررفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ. رَ تَ) (مص ل .) (عا.) 1 - گوزیدن . 2 - در انجام کاری ضعیف و ناتوان شدن .
-
ریغ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = ریق : (عا.) مدفوع ، گه . ؛ ~ ش در آمدن ~کنایه از: ضعیف و ناتوان گردیدن . ؛~ رحمت را سر کشیدن : کنایه از: مردن ، فوت کردن .