کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ضعیفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نوانی
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِمص .) لاغری ، ضعیفی .
-
ترقه
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ قِّ) (اِ.) نوعی وسیلة بازی که دارای مادة منفجرة ضعیفی است و بر اثر ضربه یا انفجار تولید صدا می کند.
-
اقمار
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ قَمَر. 1 - ماه ها، سیارات کوچکی که به دور یکی از سیارات می گردند. 2 - در فارسی ، کشورهای ضعیفی که از نظر سیاسی پیرو کشورهای قوی تر می باشند.
-
گاویال
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) خزنده ای است از راستة تمساح ها که مخصوص هند و مجمع الجزایر سوئد است و طولش گاهی بالغ بر 6 متر می شود. این خزنده دارای پوزه ای دراز و نسبتاً باریک است و به واسطة دندان های کوچک و ضعیفی که در حاشیة فکینش قرار دارد به انسان نمی تواند آزاری...