کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صیاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صیاد
فرهنگ فارسی معین
(صَ یّ) [ ع . ] (ص .) شکارچی .
-
جستوجو در متن
-
نهاله گاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(اِمر.) شکارگاه ، کمینگاه صیاد.
-
شکارچی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ فا - تر. ] (ص نسب .) صیاد، شکارگر.
-
نخجیرزن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ) (ص فا.) شکارچی ، صیاد.
-
نخچیروان
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص مر.) شکارچی ، صیاد.
-
قانص
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ ع . ] (ص .) شکارچی ، صیاد.
-
ماهیگیر
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) کسی که کارش گرفتن ماهی است ؛ صیاد.
-
مقنص
فرهنگ فارسی معین
(مُ نِ) [ ع . ] (اِفا. ص .) صیدکننده ، صیاد.
-
وشمگیر
فرهنگ فارسی معین
(وُ یا وُ شُ) (ص فا.) صیدکنندة وشم ، صیاد بلدرچین .
-
قناص
فرهنگ فارسی معین
(قَ نّ) [ ع . ] (ص .) صیاد، شکارچی .
-
شبک
فرهنگ فارسی معین
(شَ بَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دام صیاد. 2 - دندانه های شانه .
-
نخچیروال
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص مر.) کسی که شکار را به طرف صیاد می راند، شکارانگیز.
-
بشگرد
فرهنگ فارسی معین
(بِ گَ) (اِ.) = بشگر: 1 - شکار. 2 - شکارگاه . 3 - شکاری ، صیاد.
-
شکره دار
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ رَ) (ص فا.) 1 - نگهبان و مربی مرغان شکاری . 2 - صیاد.