کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صوفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صوفی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (ص نسب .) 1 - پشمینه پوش . 2 - پیرو طریقة تصوف .
-
جستوجو در متن
-
ازرق پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِفا.) 1 - کسی که جامة کبود پوشد. 2 - صوفی . 3 - (ص .) کنایه از: صوفیِ ریایی .
-
پشمینه پوش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - کسی که جامة پشمینه پوشد. 2 - صوفی ، زاهد.
-
تصوف
فرهنگ فارسی معین
(تَ صَ وُّ) [ ع . ] (مص ل .) صوفی شدن ، به عرفان پرداختن .
-
درویش
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (ص .) 1 - فقیر، تهیدست . 2 - صوفی ، قلندر.
-
عارفه
فرهنگ فارسی معین
(رِ فِ یا فَ) [ ع . عارفة ] (اِفا.) 1 - مؤنث عارف ، زن صوفی . 2 - (اِمص .) مهربانی ، نیکویی ؛ ج . عوارف .