کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صورت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صورت
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . صورة ] (اِ.) 1 - سیما، شکل . 2 - رخسار. 3 - پیکره ، نقش . 4 - ظاهر. 5 - کیفیت ، چگونگی . 6 - فهرست ، لیست ، سیاهه . 7 - در ریاضی بخشی از یک کسر که در بالای خط کسری نوشته می شود. 8 - چگونگی ، کیفیت .
-
واژههای مشابه
-
صورت انگیختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) نقش زدن .
-
صورت برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) نسخه برداری کردن .
-
صورت بستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - شکل گرفتن . 2 - به تصور درآمدن . 3 - ممکن شدن .
-
صورت جلسه
فرهنگ فارسی معین
( ~. جَ لِ س ) [ ع . ] (اِ.) نوشته ای که رویدادها و گفتگوهای جلسه در آن ثبت می شود، صورت مجلس .
-
صورت دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) انجام دادن ، عمل کردن .
-
صورت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) به وهم انداختن ، به گمان انداختن .
-
صورت حساب
فرهنگ فارسی معین
( ~ . حِ) [ ازع . ] (اِمر.) نوشته ای که در آن بهای کالا یا خدمات خریداری شده ثبت شده است .
-
واژههای همآوا
-
ثورت
فرهنگ فارسی معین
(ثُ رَ) [ ع . ثورة ] (اِمص .) 1 - هیجان . 2 - شورش ، غوغا. 3 - انبوهی مال و مردم . 4 - کین ، کینه .
-
سورت
فرهنگ فارسی معین
(سَ یا سُ رَ) [ ع . سورة ] (اِمص .) 1 - تندی ، تیزی . 2 - شدت . 3 - هیبت .
-
جستوجو در متن
-
آماس
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) = آماز: ورم ، برآمدگی ، آماده و آماز نیز گویند.
-
آماسانیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص م )ایجاد برآمدگی کردن ، متورم کردن . آماهانیدن و آماهیدن هم گفته می شود.