کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صلم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صلم
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - بریدگی ، قطع (گوش و بینی ). 2 - در علم عروض اسقاط وتد مفعولات است ، «مفمو» بماند. «فع لن » به جای آن بنهند و فع لن چون از مفعولات خیزد، آن را «اصلم » خوانند.
-
واژههای همآوا
-
ثلم
فرهنگ فارسی معین
(ثَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - رخنه کردن . 2 - شکستن .
-
سلم
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (اِ.) آشتی .
-
سلم
فرهنگ فارسی معین
(سُ لَّ) [ ع . ] (اِ.) نردبان ، پلکان ؛ ج . سلالم ، سلالیم
-
سلم
فرهنگ فارسی معین
(سَ لَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گردن نهادن ، تحت اختیار درآمدن .2 - پرداختن بهای جنس بیش از تحویل گرفتن آن .