کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صفه
فرهنگ فارسی معین
(صُ فَّ) [ ع . صفة ] (اِ.) خانه تابستانی سقف دار.
-
واژههای همآوا
-
سفه
فرهنگ فارسی معین
(سَ فَ) [ ع . ] (اِمص .) کم خردی .
-
صفح
فرهنگ فارسی معین
(صَ فْ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) درگذشتن از گناه کسی . 2 - روی گردانیدن . 3 - (اِ.) طرف و کنارة چیزی .
-
جستوجو در متن
-
بوزکند
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِمر.) صفه ، ایوان .
-
خیری
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) صفه ، ایوان ، رواق .
-
صف
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) ایوان خانه و دالان ، صفه .
-
بهو
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) 1 - صفه . 2 - ایوان . 3 - کوشک . 4 - بالاخانه .
-
بساره
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ رِ)( اِ.)1 - ایوان ، صفه . 2 - بارگاه .
-
بشکم
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ کَ) ( اِ.) = پشکم . پچکم : 1 - ایوان ، صفه . 2 - خانه تابستانی که اطراف آن پنجره و بادگیر داشته باشد.
-
ستاوند
فرهنگ فارسی معین
(سُ یا سَ وَ) (اِ.) 1 - صفة بلندی که سقف آن را به ستون هاافراشته باشند. 2 - بالا - خانه ای که پیش آن مانند ایوان گشاده باشد.
-
ایوان
فرهنگ فارسی معین
(اَ یا اِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - صفه ، پیشگاه اتاق . 2 - بخشی از ساختمان که سقف دارد اما جلو آن باز است و در و پنجره ندارد و مشرف به حیاط است . 3 - کاخ .
-
ستن آوند
فرهنگ فارسی معین
(سُ تُ وَ) (اِمر.) = ستناوند. استوناوند. ستاوند. ستافند: 1 - بالا خانه ای که پیش آن مانند ایوان گشاده بود. 2 - بالاخانه . 3 - صفة بلندی که سقف آن را بر ستونی افراشته باشند.
-
مورش
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِ.) 1 - مهرة ریز که در رشته کشند و زنان در گردن و مچ بندند؛ خرز. 2 - سکوی دکان ، صفه که بر آن نشینند.