کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صفرا به سر آمدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صفرا جنبیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . جُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) خشمگین شدن .
-
صفرا شکستن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش کَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - زا یل شدن صفرا. 2 - کنایه از: غذای کمی که پیش از غذا خورند.
-
صفرا کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: استفراغ کردن . 2 - تندخویی کردن .
-
جستوجو در متن
-
انقضاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ قِ) [ ع . ] (مص ل .) به سر آمدن ، سپری شدن .
-
تمامی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - به سر آمدن . 2 - رسیدگی ، رسایی .
-
سکندری خوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) (مص ل .) با سر به زمین آمدن .
-
تجرم
فرهنگ فارسی معین
(تَ جَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - گذشتن ، به سر آمدن . 2 - گناه کردن .
-
بر سر آمدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. سَ. مَ دَ)(مص ل .) 1 - غلبه یافتن ، پیروز شدن . 2 - به پایا ن رسیدن . 3 - برتری یافتن .
-
جاآمدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) (مص ل .) 1 - بهبود یافتن . 2 - به هوش آمدن ، به خود آمدن .
-
بجان آمدن
فرهنگ فارسی معین
(بِ. مَ دَ) (مص ل .) به تنگ آمدن .
-
یاد آمدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) (مص ل .) به خاطر آمدن .
-
غریب آمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) عجیب به نظر آمدن .
-
اندر
فرهنگ فارسی معین
(اَ دَ) [ په . ] 1 - (حراض .) در، تو، در میان . 2 - گاه به صورت پیشوند بر سر افعال می آید و معنی داخل شدن می دهد؛ اندر آمدن ، اندر افتادن .
-
افتضاض
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - دوشیزگی را ربودن . 2 - اندک اندک ریختن آب . 3 - سر آمدن عده زن .