کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صرف
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) گردانیدن ، برگردانیدن . 2 - منصرف کردن . 3 - به کار بردن . 4 - سره کردن زر و سیم . 5 - تبدیل پولی به پول دیگر 6 - سود.
-
صرف
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.)1 - گردش ، گردش روزگار. 2 - علمی که به بحث دربارة اشتقاق و صیغه های کلمات عربی می پردازد.
-
صرف
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] 1 - (ص .) خالص ، هر چیز خالص و بی غش . 2 - (ق .) فقط .
-
واژههای مشابه
-
صرف شدن
فرهنگ فارسی معین
(صَ. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - به کار رفتن ، مصرف شدن . 2 - طی شدن .
-
صرف کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - به کار بردن . 2 - خرج کردن . 3 - سود داشتن ، سود کردن .
-
جستوجو در متن
-
مصروف
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) صرف شده ، خرج شده .
-
کوتاه آمدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) (مص ل .) صرف نظر کردن ، گذشتن .
-
صیغه سازی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (حامص .)درآوردن کلمه به صورت های گوناگون طبق قواعد صرف .
-
منصرف
فرهنگ فارسی معین
(مُ صَ رِ) [ ع . ] (اِ فا.) صرف نظر کرده ، رجعت نموده .
-
هسبند شدن
فرهنگ فارسی معین
(هَ بَ. شُ دَ) (مص ل .) (عا.) مفتون و حیران کسی شدن و همة اوقات خود را صرف او کردن .
-
کاپوچینو
فرهنگ فارسی معین
(پُ نُ) [ ایتا. ] (اِ.) نوعی قهوه که به همراه شیر داغ صرف شود.
-
کافه
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ فر. ] (اِ.) جایی که در آن قهوه ، چای ، شیرینی و امثال آن صرف کنند.
-
کافه رستوران
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رِ) [ فر. ] (اِمر.) محلی که در آن غذا، مشروب ، چای و قهوه صرف کنند.