کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحنه گردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صحنه سازی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - آراستن صحنة نمایش یا فیلم با دکورهای مناسب . 2 - مجازاً به معنی ایجاد کردن وضعی ساختگی برای رسیدن به منظوری خاص .
-
جستوجو در متن
-
رژیسور
فرهنگ فارسی معین
(رِ سُّ) [ فر. ] (ص . اِ.) آن که اجرای نمایشنامه را رهبری کند؛ صحنه گردان .