کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صحن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
صحن
فرهنگ فارسی معین
(صَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - میان سرای ، وسط حیات . 2 - فضا، میدان . 3 - قدح ، بشقاب یا کاسة بزرگ .
-
جستوجو در متن
-
حیاط
فرهنگ فارسی معین
(حَ) (اِ.) صحن خانه ، زمین برابر ساختمان که دور آن دیوار باشد.
-
سرادق
فرهنگ فارسی معین
(سُ دِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - سراپرده ، خیمه . 2 - چادری که بالای صحن خانه کشند. ج . سرادقات .
-
صینیه
فرهنگ فارسی معین
(یَّ) [ ع . صینیة ] (ص نسب .) مؤنث سینی ؛ انواع ظروف از صحن ، قدح ، صراحی و غیره که در قدیم از چین وارد می شد.