کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صبر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تصبر
فرهنگ فارسی معین
(تَ صَ بُّ) [ ع . ] (مص ل .) صبر کردن ، شکیبایی کردن .
-
شکیبیدن
فرهنگ فارسی معین
(شَ دَ) (مص ل .) صبر کردن .
-
اصطبار
فرهنگ فارسی معین
(اِ طِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) صبر کردن ،
-
داردار کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) به صبر و درنگ واداشتن .
-
آرامیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .)1 - خفتن ، استراحت کردن . 2 - قرار یافتن ، آرام شدن . 3 - صبر کردن .
-
پایستن
فرهنگ فارسی معین
(یِ تَ) (مص ل .) 1 - پایدار ماندن . 2 - صبر و تأمل کردن .
-
مصابرت
فرهنگ فارسی معین
(مُ بَ رَ) [ ع . مصابرة ] (مص ل .) شکیبایی کردن ، با صبر و شکیبایی پیروز شدن .
-
ماندن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] 1 - (مص ل .) اقامت کردن . 2 - عقب افتادن . 3 - درمانده و ناتوان شدن . 4 - شبیه بودن ، مانند بودن . 5 - تعجب کردن . 6 - شکیبیدن ، صبر کردن . 7 - (مص م .) سپردن ، واگذاردن . 8 - باقی گذاشتن ، به جا گذاشتن .
-
عزا
فرهنگ فارسی معین
(عَ) [ ع . عزاء ] 1 - (مص ل .) شکیبایی کردن . 2 - (اِمص .) صبر و شکیبایی ، شکیبایی در مصیبت . 3 - سوگواری . 4 - (اِ.) در فارسی به معنای سوگ ، ماتم .