کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
صاحب منصب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صاحب وقت
فرهنگ فارسی معین
( ~ . وَ قú) [ ازع . ] (ص .) عارف .
-
صاحب الزمان
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ . زَّ) [ ع . ] 1 - (ص مر.) خداوند زمان ، صاحب عهدودوران . 2 - لقب امام دوازدهم شیعیان حضرت مهدی ابن حسن (ع ).
-
صاحب الستر
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ . سِّ) [ ع . ] (ص مر.) پرده دار.
-
صاحب کار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (اِمر.) کارفرما.
-
صاحب نسق
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نَ سَ) [ ازع . ] (ص مر. اِمر.) ماموری دولتی که موظف به تنظیم فهرست قیمت های جاری و مسکوکات بود.
-
جستوجو در متن
-
مرتبه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (ص فا.) صاحب منصب ، صاحب مقام ، مأمور تشریفات .
-
پایور
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِمر.) مقام دار، صاحب منصب .
-
پایه دار
فرهنگ فارسی معین
( ~.)(ص فا.)1 - بلندمرتبه ،صاحب - منصب .
-
دریاسالار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) صاحب منصب نیروی دریایی که درجة او برابر با درجة سپهبد است .
-
افسر
فرهنگ فارسی معین
(اَ سَ) ( اِ.) کسی که در ارتش درجه اش از ستوان به بالا باشد، صاحب منصب .
-
حاضر غیاب
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ ع . ] (مص ل .) خواندن نامه های جمعی برای تعیین کسانی که غایبند؛ چنان که معلم شاگردان را و صاحب منصب سربازان را.