کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیپور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیپور
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.) = شبور: از سازهای بادی ، دارای دهانه ای گشاد.
-
جستوجو در متن
-
شبور
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (اِ.) شیپور.
-
سپیدمهره
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مُ رِ) (اِمر.) نوعی از بوق و شیپور.
-
ناقور
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) صور، بوق ، شیپور.
-
کرنا
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِمر.) کرنای ، شیپور بزرگ ، نای جنگی .
-
بلندگو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) وسیله ای به شکل شیپور برای انتقال صوت به مسافت دور.
-
ترومپت
فرهنگ فارسی معین
(تِ رُ پِ) [ فر. ] (اِ.) یکی از سازهای بادی شبیه سرنا و شیپور.
-
رویین خم
فرهنگ فارسی معین
(خُ) (اِمر.) 1 - کوس . 2 - نوعی شیپور بزرگ و خمیده .
-
نفیر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِ.) 1 - بوق ، شیپور. 2 - بانگ بلند، ناله و زاری .
-
بوق
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) 1 - نای ، نای بزرگ . 2 - دستگاهی در وسایل نقلیه که با به صدا درآوردن آن به دیگران اخطار می دهند. 3 - نوعی از شیپور کوتاه که شکارچیان برای راندن شکار از محلی به محل دیگر به کار برند، نفیر. 4 - صدای ممتد یا مقطع سوت مانندی که از گوشی تلفن شنیده ...