کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیشه سازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شیشه باز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ) (ص فا.) = شیشه بازنده : 1 - (کن .) محیل ، حیله گر، دغاباز. 2 - آن که با گوی و ساغر شعبده بازی کند. 3 - آفتاب .
-
شیشه بر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بُ) 1 - (ص فا.) آن که کارش بریدن شیشه و نصب آن در پنجره یا در است . 2 - (اِ.) ابزار بریدن شیشه .
-
شیشه گر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص شغل .) کسی که آلات و ادواتی از شیشه درست کند.
-
جستوجو در متن
-
شوره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِ.) 1 - جسمی است سفید رنگ و شکننده و قابل حل در آب که ترکیبی است از پتاسیم و نیتروژن و اکسیژن . در صنایع شیشه سازی و باروت سازی از آن استفاده می کنند. 2 - پوسته های سفید رنگ و ریزی در موی سر.
-
بتونه
فرهنگ فارسی معین
(بَ نِ) [ ازع . ] (اِ.) = بتانه : خمیری چسبناک مرکب از گل سفید و روغن بزرک که برای پر کردن درزهای بین شیشه و قاب و همچنین آماده سازی سطح اجسام پیش از رنگ کردن به کار رود، زاماسکه ، زامسقه .