کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیر اب زدن به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شیر تو شیر
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) (عا.) هرج و مرج ، بلبشو.
-
شیر شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) (عا.) دلیر شدن .
-
جستوجو در متن
-
هم زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص م .) در هم آمیختن ، به هم زدن .
-
ترکمون زدن
فرهنگ فارسی معین
(تِ رِ. زَ دَ) (مص ل .) (عا.) کاری را به ناشیانه ترین شکل انجام دادن ، گند زدن ، تِر زدن .
-
چک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ تر. ] به زانو نشستن ، چنباتمه زدن ، بر سر دو پای نشستن ، جندک زدن .
-
فصد
فرهنگ فارسی معین
(فَ صْ) [ ع . ] (مص م .) رگ زدن ، خون گرفتن از طریق نیشتر زدن به رگ .
-
پشت پا زدن
فرهنگ فارسی معین
(پُ تِ. زَ دَ) (مص م .) 1 - به پشت پای کسی زدن تا بر زمین افتد. 2 - ترک کردن ، رها کردن .
-
ورمالیدن
فرهنگ فارسی معین
(وَ دَ) (مص ل .) 1 - دامن به کمر زدن ، آستین بالا زدن . 2 - کنایه از: گریختن و فرار کردن .
-
دامن زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص م .) 1 - باد زدن به آتش برای شعله ور ساختن . 2 - کنایه از: کمک کردن به برپایی فتنه و آشوب .
-
تصامم
فرهنگ فارسی معین
(تَ مُ) [ ع . ] (مص ل .) خود را به کری زدن ، تظاهر به ناشنوایی کردن .
-
تلاطم
فرهنگ فارسی معین
(تَ طُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - به هم خوردن . 2 - به یکدیگر لطمه زدن .
-
دسیسه بازی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (اِمر.) دست زدن به دسیسه های گوناگون برای دست یافتن به هدف .
-
آچاردن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - درهم آمیختن . 2 - چاشنی به خوراک زدن .
-
استجهال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .)خود را به نادانی زدن .