کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیرینی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب . اِمر.) 1 - هرچیز که مزة قند و شکر و نبات دهد. مق تلخی و ترشی . 2 - خوردنی هایی که با شکر و روغن و آرد یا مواد دیگر به اقسام مختلف بسازند.
-
واژههای مشابه
-
شیرینی خوردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (اِمر.) (عا.) زنی را برای مردی نامزد کردن .
-
شیرینی فروشی
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) مغازة قنادی ، دکان فروش شیرینی .
-
جستوجو در متن
-
سوهان
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) نوعی شیرینی .
-
ویلانج
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) حلوا، شیرینی .
-
قنادی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] 1 - (حامص .)شیرینی - پزی . 2 - (اِمر.) دکان قناد، دکان شیرینی - فروشی .
-
کماج
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) یک نوع نان شیرینی .
-
انگشتو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) خوراکی که از نان و روغن و شیرینی ترتیب دهند.
-
بیسکویت
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) نوعی شیرینی که خشک و کم وزن است .
-
شهد
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - عسل . 2 - شیرینی .
-
برشتوک
فرهنگ فارسی معین
(بِ رِ) (اِ.) نوعی شیرینی که از آرد سرخ شده ، روغن ، شکر و بعضی مواد دیگر تهیه می شود.
-
باقلوا
فرهنگ فارسی معین
(لَ) ( اِ.)نوعی شیرینی که از آرد گندم و شکر و روغن و مغزپسته و بادام درست می کنند.
-
راحة الحلقوم
فرهنگ فارسی معین
(حَ تُ لْ حُ) [ ع . ] (اِمر.) نوعی شیرینی که از نشاسته و شکر تهیه کنند.