کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیبسنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شیب
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا ش ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سفید شدن موی . 2 - (اِمص .) پیری .
-
شیب
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) پایین ، سرازیری .
-
شیب
فرهنگ فارسی معین
(اِ.)1 - آمیختگی ، امتزاج . 2 - تکان ، لرزش . 3 - سرگشته ، آشفته .
-
شیب
فرهنگ فارسی معین
(ش یْ) (اِ.) رشتة تازیانه .
-
سنج
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.) وزن ، کیل .
-
سنج
فرهنگ فارسی معین
(س یا سَ) (اِ.) یکی از آلات موسیقی و آن دو صفحة مدور فلزی است که با دست به هم کوفته می شود.
-
آسمان سنج
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص فا.) طالع بین .
-
نکته سنج
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) [ ع - فا. ] (ص فا.)باریک - بین ، تیز فهم .
-
شیب و تیب
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - سرگشته . 2 - آشفته .