کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیب
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا ش ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) سفید شدن موی . 2 - (اِمص .) پیری .
-
شیب
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) پایین ، سرازیری .
-
شیب
فرهنگ فارسی معین
(اِ.)1 - آمیختگی ، امتزاج . 2 - تکان ، لرزش . 3 - سرگشته ، آشفته .
-
شیب
فرهنگ فارسی معین
(ش یْ) (اِ.) رشتة تازیانه .
-
واژههای مشابه
-
شیب و تیب
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) 1 - سرگشته . 2 - آشفته .
-
جستوجو در متن
-
شیو
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِ.) نک شیب .
-
سینه کش
فرهنگ فارسی معین
( ~. کِ) (ق مر.) جای هموار و معمولاً شیب دار. ؛ ~ آفتاب رو به آفتاب ، در معرض آفتاب . ؛ ~کوه : شیب تند و تیز کوه .
-
لب گردان
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گَ) (ص مف . اِ.) کاسه و مانند آن که دارای لبه هایی مایل به شیب داشته باشد.
-
واریخته
فرهنگ فارسی معین
(تِ یا تَ) 1 - (ص مف .) دوباره ریخته . 2 - تفریغ حساب شده . 3 - (اِ.) جایی که شیب آن از یکسوست نه از چند سو.
-
مایل
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . مائل ] (ص .) 1 - کج ، خمیده . 2 - آرزومند، مشتاق . 3 - دارای شیب اندک .
-
پلاژ
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - ساحل کم شیب دریا. 2 - مجموعة تأسیسات رفاهی یا تفریحی یا اقامتی کنار ساحل ، ساحل سرا. (فره ).