کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکنبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سیرابی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) شکنبة گوسفند.
-
دره
فرهنگ فارسی معین
(دَ رَ) (اِ.) شکم ، شکنبه .
-
شیردان
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) شکنبة بره و بزغاله و گوسفند.
-
فرث
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] (اِ.) سرگین در شکنبه .
-
کله پز
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ) (ص فا.) کسی که کله و پاچه و شکنبه گوسفند را می پزد و می فروشد.
-
کیپا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = گیپا: شکنبة گوسفند که در آن گوشت قیمه و برنج و لپه و جز آن آکنده پزند و خورند.
-
آسیل
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) محتویات شکنبة گوسفند که در آب شیرین و صاف بریزند و در مرحله شستن پارچة سفید ساده ، پیش از آن که قلمکار سازند، به کار برند.