کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکم 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اسهال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (اِمص .) شکم روی .
-
نستاک
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) پیچش شکم .
-
کناک
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) درد شکم .
-
ناخ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ناف ، سوراخی که در وسط شکم باشد.
-
اکثم
فرهنگ فارسی معین
(اَ ثَ) [ ع . ] (ص .) 1 - مرد بزرگ شکم . 2 - سیر شکم (از غذا).
-
لینت
فرهنگ فارسی معین
(لِ نَ) [ ع . لینة ] (مص ل .)1 - نرم گردیدن ، نرم شدن . 2 - مجازاً روانی شکم ، کارکرد شکم .
-
اشکم
فرهنگ فارسی معین
(اِ کَ) ( اِ.) شکم ، بطن .
-
اکول
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (ص .) پرخور، شکم باره .
-
بطین
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (ص .) آن که شکمش بزرگ باشد، بزرگ شکم .
-
بادشکن
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ کَ) (اِمر.) دارویی که نفخ شکم بنشاند.
-
پخلوچه
فرهنگ فارسی معین
(پَ چِ) غِلغِلَک ، خنداندن کسی از طریق تحریک شکم یا بغل .
-
ریده
فرهنگ فارسی معین
(دِ یا دَ) (اِمف .) تخلیة شکم کرده ، مدفوع کرده .
-
هاراکیری
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نوعی خودکشی ژاپنی که پاره کردن شکم است با شمشیر.
-
ورماندگی
فرهنگ فارسی معین
(وَ دِ یا دَ) (حامص .) درد شکم و روده و احشاء.
-
گرم شکمی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش کَ)(حامص .)پُرخوری ، شکم بارگی .