کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکمغُره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
غره
فرهنگ فارسی معین
(غَ رِّ) [ ع . غرة ] 1 - (مص م .) گول زدن . 2 - (مص ل .) فریفته شدن . 3 - (اِمص .) بی - خبری ، غفلت . 4 - (ص .) فریب خورده . 5 - گستاخ ، مغرور.
-
غره
فرهنگ فارسی معین
(غُ رِّ) (اِ.) 1 - صدای رعد یا غرّش جانوران درنده . 2 - فریاد سهمناک .
-
غره
فرهنگ فارسی معین
(غُ رَّ) [ ع . غرة ] (اِ.) 1 - پیشانی . 2 - ماه نو. 3 - برگزیده و پسندیده از هر چیز. 4 - بزرگ و مهتر قوم . 5 - اول هر چیز.
-
شکم
فرهنگ فارسی معین
(شَ یا ش کَ) [ په . ] (اِ.) 1 - بخشی از بدن که بین قفسة سینه و لگن خاصره قرار دارد و شامل قسمت اعظم دستگاه گوارش و قسمت هایی از دستگاه ادرار است . 2 - باطن ، درون . 3 - (عا.) آبستنی . 4 - واحدی برای شمارش تعداد زایمان . 5 - انحناء، قوس . ؛ ~از عزا ...
-
آسمان غره
فرهنگ فارسی معین
( ~. غُ رُِ) (اِمر.) نک آسمان غرنبه .
-
چشم غره
فرهنگ فارسی معین
( ~. غُ رِ) (عا.) (اِمر.) نگاه خشم - آلود. تهدید، تخویف .
-
غره کردن
فرهنگ فارسی معین
(غَ رِّ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) فریفتن ، گول زدن .
-
شکم بنده
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ دِ) (ص مر.) 1 - پرخور، شکم پرست . 2 - (کن .) نوکری که به نان فقط چاکری کند.
-
شکم پایان
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ) (اِمر.) جانورانی که روی ماهیچه های شکم خود می خزندو راه می روند.
-
شکم روش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رَ وِ) (اِمر.) دفع مواد دفعی از روده به صورت مایع و مخلوط با ترشحات نسج پوششی روده به دفعات زیاد در شبانه - روز.
-
هم شکم
فرهنگ فارسی معین
( ~. ش کَ) (ص .) دو قلو.
-
فراخ شکم
فرهنگ فارسی معین
( ~ . ش کَ) (ص مر.) 1 - کسی که شکم بزرگ دارد. 2 - کنایه از: پرخور، شکم پرست .