کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکل پذیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هم شکل
فرهنگ فارسی معین
( ~. شِ) [ فا - ع . ] (ص مر.) شبیه .
-
جستوجو در متن
-
طلا
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - زر؛ فلزیست زرد رنگ گران بها و کمیاب که بسیار شکل پذیر، چکش خوار و قابل تورق و مفتول شدن می باشد. در مجاورت آب و هوا نیز زنگ نمی زند. 2 - مجازاً گران بها، نایاب .
-
قالب
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - پیکر، هیکل . 2 - شکل ، هیئت . 3 - آلتی که جسمی شکل پذیر را در داخل یا خارج آن نهاده به صورت آن آلت درآورند، قالب کفش . 4 - واحدی برای قطعات بریدة معین ؛ قالب پنیر. 5 - جزو، رکن (علم عروض ). ؛ ~تهی کردن الف - بی نهایت ترسیدن...