کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکل های هم نهشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پلکان
فرهنگ فارسی معین
(پِ لِّ) ( اِ.) جِ پله ؛ ساختاری به شکل ردیف یا مجموعه ای از پله های پشت سر هم میان دو یا چند سطح برای امکان رفت و آمد از یکی به دیگری .
-
صفاصف
فرهنگ فارسی معین
(صَ صَ) [ ع - فا. ] (ق مر.) صف های پشت سر هم .
-
آهن جامه
فرهنگ فارسی معین
(هَ. مِ) (اِمر.) ورق نازک آهنی که به وسیلة آن تخته های صندوق های چوبی را به هم متصل می کردند.
-
بید
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) = پت : حشره ای است ریز با بال های باریک که پارچه های پشمین را می خورد بیو، بیب ، بیتک هم گفته شده .
-
کبر
فرهنگ فارسی معین
(کَ بِ) [ معر. ] (اِ.) گیاهی است از ردة دو لپه ای های جدا گلبرگ که سردستة تیره ای به نام کبرها می باشد. بوته های گیاه مزبور اکثر به شکل درختچه می باشد و گاهی هم به صورت درخت درمی آید.
-
سیروس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - ابری به شکل رشته های ظریف سفید یا تکه ها یا نوارهای باریک عمدتاً سفید جدا از هم ؛ این ابر جلوه ای ریسه دار یا گیسودار یا ابریشمی یا هر دو را دارد، پرسا. (فره ). 2 - در فارسی نامی از نام های مردان .
-
بلوط
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ په . ] ( اِ.) درختی است تناور با برگ های شکافدار و گل های دراز و آویخته و زردرنگ .میوه اش بیضی شکل است و درون آن د انه ای قرار دارد که هم آن را بریان کرده می خورند و هم از آرد آن نان می پزند. چوبش سخت و محکم است ، از آن در نجاری و ساختن قایق ا...
-
بافت
فرهنگ فارسی معین
1 - (مص مر.) بافتن ، نسج . 2 - ( اِ.) مجموعة سلول هایی که در شکل و ساختمان شبیه هم می باشند و یک عمل مشترک راانجام م ی دهند؛ مانند بافت های ماهیچه ای . 3 - (ص مف .) بافته شده ، بافته . 4 - مجازاً: ساختار و ویژگی های متعلق به یک مجموعه . 5 - مجموع...
-
پازل
فرهنگ فارسی معین
(زِ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی بازی فکری که از چندین قطعة مقوایی ، چوبی یا پلاستیکی دارای شکل های منظم تشکیل شده است و وقتی این قطعه ها به صورت مناسب کنار هم قرار می گیرند تصویر خاص و مورد نظر شکل می گیرد.
-
آویشن
فرهنگ فارسی معین
(شَ)( اِ.)گیاهی است معطر و صحرایی با گل های سفید و برگ های کوچک شبیه نعناع . آویشم ، آویشه ، آویشنه یا آوشن هم گویند.
-
اجتماعات
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (مص ل .) جِ اجتماع . 1 - گرد آمدن ها، فراهم آمدن ها، انجمن کردن ها. 2 - گروه های فراهم آمده ، دسته های به هم پیوسته .
-
اورامن
فرهنگ فارسی معین
(اَ مَ) (اِ.) = اورامنان . اورامه : یکی از آهنگ های موسیقی قدیم که اشعار آن را به زبان پهلوی یا لهجه های محلی «فهلویات » می خواندند. اورامنان و اورامه هم گویند.
-
بال بال زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .)1 - بال های خود را با تکان های ریز و پیاپی به هم زدن . 2 - دچار دلهره و حرکات تشنج آمیز بودن .
-
پنجه بوکس
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ) [ فا - انگ . ] (اِ.) سلاح سرد به صورت حلقه های به هم پیوسته دارای برآمدگی های نوک تیز که در پنجه می کنند.
-
جودو
فرهنگ فارسی معین
(جُ دُ) [ انگ . ] (اِ.) از روش های دفاع فردی و ورزش های رزمی برای به هم زدن تعادل ، بلند کردن و زمین زدن حریف .