کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکسته شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکسته شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . شُ دَ) (مص ل .) 1 - خرد شدن . 2 - پریشان شدن . 3 - پیر و تکیده شدن .
-
واژههای مشابه
-
شکسته مزاج
فرهنگ فارسی معین
( ~ . مِ) [ فا - ع . ] (ص مر.)نا - خوش .
-
شکسته ناخن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خُ) (ص مر.) کنایه از: بی - استعداد.
-
شکسته نفسی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نَ) [ فا - ع . ] (حامص .) فروتنی ، تواضع .
-
شکسته بند
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ) (ص فا.) کسی که استخوان های شکسته یا از جا در رفته را جا می گذارد.
-
جستوجو در متن
-
تکسر
فرهنگ فارسی معین
(تَ کَ سُّ) [ ع . ] (مص ل .) شکسته شدن .
-
انفضام
فرهنگ فارسی معین
(اِ فِ) [ ع . ] (مص ل .) ترک خوردن ، شکسته شدن .
-
انکسار
فرهنگ فارسی معین
(اِ کِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) شکسته شدن . 2 - (اِمص .) شکستگی .
-
انفصام
فرهنگ فارسی معین
(اِ فَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بریده و شکسته شدن . 2 - (اِمص .) شکستگی ، قطع .
-
شکست
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ) 1 - (مص مر.) شکسته شدن ، مغلوبیت . 2 - (اِمص .) زیان ، خسارت .