کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکایت خودرا پس گرفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آکومولاتور
فرهنگ فارسی معین
(کُ مُ تُ) [ فر. ] (اِ.) دستگاه الکتریکی که می توان مقداری برق در آن ذخیره کرد و به هنگام لزوم از آن پس گرفت . و آن انواع بسیار دارد مانند آکومولاتور سربی و غیره ، انباره ، خازن برق .
-
واگیر
فرهنگ فارسی معین
(حامص )1 - سرایت . 2 - (دستة عزاداری ) تکرار جمع مصراع یابیت ترجیع را. 3 - ورزشی اس ت پهلوانان را در گود زورخانه که یک به یک دست بر دیوار نهند و به جانب همان دست بر سینه زور کنند تا سینه برآمده پهن شود. 4 - ورزشکار پس از آن که از سنگ گرفتن خسته شد و ...
-
چوبک
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِ.) 1 - گیاهی دارای گل های مجتمع با برگ های خاردار و ریشة ضخیم . ریشة این گیاه را پس از خشک کردن می کوبند و نرم می کنند و در شستن لباس به کار می برند. 2 - چوب کوتاه و باریکی که بعضی از سازهای کوبه ای مانند طبل را با آن می نوازند. 3 - نام تخته ...